برج های نمادین کانادا: از آسمان خراش های تورنتو تا شگفتی های معماری ونکوور

به گزارش آیان کتاب، خطوط افق شهری کانادا صرفاً مجموعه‌ای از ساختمان‌ها نیستند؛ آن‌ها روایتی فیزیکی از تحولات اقتصادی، توانمندی‌های فناورانه و هویت فرهنگی در حال تکامل این کشور هستند. داستان برج‌های کانادا، داستانی دوگانه است که در آن دو نوع سازه کاملاً متفاوت، هر یک به شیوه خود، به نمادهای ملی تبدیل شده‌اند. از یک سو، برج‌های مخابراتی و دیدبانی قرار دارند؛ سازه‌هایی که از دل یک ضرورت عملکردی مانند بهبود پخش امواج رادیویی یا گردشگری متولد شدند و به طور تصادفی به شمایل‌های شهری بدل گشتند. از سوی دیگر، آسمان‌خراش‌ها، یعنی ساختمان‌های مسکونی و اداری، قرار دارند که محصول جاه‌طلبی‌های تجاری، نیاز به تراکم شهری، و بازتابی از قدرت شرکت‌ها و روندهای معماری زمان خود هستند. این مقاله سفری است به سراسر کانادا، از قلب مالی کشور در تورنتو تا چشم‌انداز مدرنیستی مونترال و عمودگرایی تعریف‌شده توسط طبیعت در ونکوور، تا داستان این غول‌های سر به فلک کشیده را بازگو کند.

برج های نمادین کانادا: از آسمان خراش های تورنتو تا شگفتی های معماری ونکوور

برای دریافت مشاوره و خدمات تخصصی گردشگری و سفر به سراسر دنیا با مجری مستقیم تورهای مسافرتی و گردشگری همراه باشید.

مقایسه مشهورترین برج‌های کانادا

نام برجشهرنوع کاربریارتفاع معماریسال تکمیلویژگی شاخص
برج CNتورنتومخابراتی و دیدبانی553.3 متر1976

نماد ملی که برای حل بحران امواج رادیویی ساخته شد

برج کلگریکلگریدیدبانی190.8 متر1968

شعله المپیک زمستانی 1988 و پروژه‌ای برای جشن صدسالگی کانادا

برج مونترالمونترالورزشی و اداری165 متر1987

بلندترین برج کج جهان که برای نگه داشتن سقف استادیوم المپیک طراحی شد

First Canadian Placeتورنتواداری298 متر1975

بلندترین آسمان‌خراش کانادا برای دهه‌ها که نمای مرمرین آن با شیشه جایگزین شد

Place Ville Marieمونترالاداری و تجاری188 متر1962

سازه صلیبی‌شکل که مرکز شهر مونترال را متحول و شهر زیرزمینی را پایه‌گذاری کرد

Living Shangri-Laونکوورکاربری مختلط201 متر2009

بلندترین ساختمان ونکوور که نماد زندگی عمودی در شهری محدود شده توسط طبیعت است

ساختمان Marineونکووراداری97.8 متر1930

شاهکار آرت دکو که در بحبوحه رکود بزرگ اقتصادی متولد شد

ناظران بزرگ: برج‌هایی که آسمان را لمس می‌کنند

این بخش بر سازه‌های عظیم و غیرقابل سکونتی تمرکز دارد که به نماد شهرهای خود تبدیل شده‌اند. برخلاف بسیاری از سازه‌های مدرن که صرفاً برای نمایش قدرت ساخته می‌شوند، برج‌های دیدبانی بزرگ کانادا از دل نیازهای عملی یا رویدادهای مهم ملی سر برآوردند و شهرت جهانی آن‌ها، پیامدی ثانویه بر هدف اصلی‌شان بود.

برج CN: نماد یک ملت

داستان برج ملی کانادا (CN Tower) نه با یک رؤیای گردشگری، بلکه با یک مشکل فنی آغاز شد. در سال 1968، شرکت راه‌آهن ملی کانادا (Canadian National Railway) با چالشی مدرن روبرو بود: آسمان‌خراش‌های جدیدی که در منطقه مالی تورنتو سر بر می‌آوردند، مانند First Canadian Place، سیگنال‌های تلویزیونی و رادیویی را مسدود می‌کردند. برج CN به عنوان یک راه‌حل عملی برای این مشکل و همچنین نمایشی از قدرت صنعت کانادا طراحی شد.

ساخت این برج بین سال‌های 1973 تا 1976 یک شاهکار مهندسی بود. برای ساخت ستون اصلی بتنی، از یک روش بی‌سابقه به نام «قالب لغزنده هیدرولیکی» استفاده شد که روزانه حدود 6 متر بالا می‌رفت. مرحله نهایی و هیجان‌انگیز ساخت، نصب آنتن توسط هلیکوپتر غول‌پیکر سیکورسکی به نام «اولگا» بود. این برج با ارتفاع 553.3 متر، به مدت 32 سال (از 1975 تا 2007) رکورد بلندترین سازه خودایستای جهان را در اختیار داشت و توسط انجمن مهندسان عمران آمریکا به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جهان مدرن معرفی شد.

با گذشت زمان، این برج مخابراتی از یک سازه کاربردی به «مقصد جشن‌های ملی» کانادا تبدیل شد. امروزه، جاذبه‌هایی مانند کف شیشه‌ای (افتتاح در 1994)، تجربه هیجان‌انگیز EdgeWalk (بلندترین پیاده‌روی شهری در جهان)، رستوران گردان 360 با سرداب شرابی که رکورد گینس را دارد، و تعهد به دسترسی‌پذیری برای همگان، آن را به یکی از محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل کرده است.

برج کلگری: شعله‌ای به مناسبت صدسالگی در دشت‌های پریری

منشأ برج کلگری (Calgary Tower) در جاه‌طلبی‌های مدنی ریشه دارد. این برج به عنوان یک پروژه مشترک بین شرکت‌های Marathon Realty و Husky Oil برای گرامیداشت صدمین سالگرد تأسیس کانادا در سال 1967 و همچنین به عنوان محرکی برای نوسازی شهری در مرکز شهر کلگری طراحی شد.

ساخت این برج 15 ماه به طول انجامید و شامل یک فرآیند 24 روزه بتن‌ریزی مداوم بود که در آن زمان یک «شاهکار شگفت‌انگیز فنی» به حساب می‌آمد. نکته جالب این است که سازندگان برای جلوگیری از پیشی گرفتن رقبا، ارتفاع نهایی برج را کمتر از مقدار واقعی اعلام کرده بودند. اما نمادین‌ترین لحظه در تاریخ این برج، نصب مشعل گازسوز در بالای آن برای بازی‌های المپیک زمستانی 1988 بود که تصویر آن را در حافظه جهانی ثبت کرد. این برج با افزودن کف شیشه‌ای در سال 2005 به مناسبت صدمین سالگرد آلبرتا و نصب سیستم نورپردازی LED مدرن در سال 2014، به تکامل خود ادامه داده است.

برج مونترال: بلندترین سازه کج جهان

برج مونترال (Montreal Tower) بخشی از چشم‌انداز رادیکال معمار فرانسوی، روژه تایلیبر (Roger Taillibert)، برای پارک المپیک 1976 بود. این سازه با ارتفاع 165 متر و شیب 45 درجه، رکورددار بلندترین برج کج جهان است. هدف اصلی و ساختاری آن، نگه داشتن سقف عظیم استادیوم از طریق کابل‌های معلق بود. با وجود اینکه استادیوم در سال 1976 مورد استفاده قرار گرفت، ساخت برج به دلیل تأخیرهای فراوان تا سال 1987 تکمیل نشد.

در قرن بیست و یکم، این برج شاهد یک تحول بزرگ بود. فضای داخلی آن که برای 30 سال خالی مانده و در ابتدا برای سالن‌های ورزشی طراحی شده بود، در یک پروژه بازسازی بلندپروازانه به دفاتر مدرن برای گروه مالی Mouvement Desjardins تبدیل شد. این بازسازی یک چالش مهندسی عظیم بود: برداشتن پانل‌های بتنی پنج تنی اصلی، که هر کدام شکلی منحصربه‌فرد داشتند، و جایگزینی آن‌ها با یک دیوار پرده‌ای شیشه‌ای. مهندسان برای مدیریت هزینه‌ها و پیچیدگی‌ها، با حذف انحنای افقی نما، یک راه‌حل عمل‌گرایانه ارائه دادند که ضمن احترام به معماری اصلی، امکان استفاده جدید از فضا را فراهم کرد.

مسابقه به سوی ابرها: تاریخچه آسمان‌خراش‌های کانادا

از جاه‌طلبی‌های اولیه تا شکوه آرت دکو

تاریخچه ساختمان‌های بلند در کانادا با سازه‌هایی مانند ساختمان New York Life در مونترال (1887) و فروشگاه Robert Simpson در تورنتو (1895) آغاز شد. اما در اوایل قرن بیستم، یک «مسابقه برای ساخت بلندترین ساختمان در امپراتوری بریتانیا» در سراسر کشور درگرفت که نشان‌دهنده رقابت شدید بین‌شهری بود و جاه‌طلبی‌های معماری را شعله‌ور ساخت. این عنوان به طور متوالی بین تورنتو، ونکوور و مونترال دست به دست می‌شد. پس از جنگ جهانی اول، معماری با فاصله گرفتن از سبک‌های تاریخی مانند گوتیک و رومانسک، به سمت زیبایی‌شناسی مدرن و شیک آرت دکو حرکت کرد که نمونه بارز آن ساختمان Aldred در مونترال است.

یک شاهکار آرت دکو: ساختمان Marine، ونکوور

ساختمان Marine که در سال 1930 توسط معماران McCarter Nairne and Partners طراحی شد، یکی از بهترین نمونه‌های سبک آرت دکو در جهان به شمار می‌رود. معماران آن را اینگونه توصیف کردند: «صخره‌ای عظیم که از دریا سر برآورده و با گیاهان و جانوران دریایی پوشیده شده است». این توصیف در تزئینات دریایی مجلل و پیچیده آن به وضوح دیده می‌شود: درهای برنجی با طرح خرچنگ و لاک‌پشت، پانل‌های سفالی خارجی با نقش زپلین و کشتی‌های بخار، و لابی خیره‌کننده با چوب‌های محلی و دیوارکوب‌هایی به شکل کشتی.

داستان این ساختمان، روایتی از یک پیروزی تراژیک است. این پروژه که در دوران رونق اقتصادی دهه 1920 و برای تجلیل از اهمیت روزافزون ونکوور به عنوان یک بندر تجاری پس از افتتاح کانال پاناما طراحی شده بود، درست در زمان آغاز رکود بزرگ اقتصادی به پایان رسید. ساختمان با 1.1 میلیون دلار هزینه اضافی ساخته شد و در نهایت به کسری از ارزش واقعی خود به خانواده گینس فروخته شد. این بنا نمادی از تلاقی جاه‌طلبی باشکوه با واقعیت تلخ اقتصادی است.

تورنتو: قطب مالی در مسیر رسیدن به جایگاه ابرشهر

خط افق تورنتو تجسم فیزیکی نقش این شهر به عنوان پایتخت بی چون و چرای مالی کاناداست. برج‌های آن صرفاً ساختمان نیستند؛ آن‌ها مقرهای اصلی شرکت‌ها، نمادهای قدرت اقتصادی و عرصه‌های رقابت شدید معماری هستند. نام‌گذاری آسمان‌خراش‌های اصلی شهر بر اساس بزرگترین بانک‌های کانادا - First Canadian Place (بانک مونترال)، Scotia Plaza (اسکوشیابانک)، TD Centre - به معنای واقعی کلمه، برندسازی خط افق توسط بخش مالی است. این رشد اقتصادی بود که برج CN را به یک ضرورت تبدیل کرد و معماری شهری و شرکتی را در یک چرخه بازخورد به هم پیوند داد.

First Canadian Place: سلطانی که دیر زمانی فرمانروایی کرد

این برج که در سال 1975 توسط B+H Architects با مشاوره Edward Durell Stone طراحی شد، با ارتفاع 298 متر، برای نزدیک به 50 سال بلندترین ساختمان کانادا و در زمان تکمیل، بلندترین بنا در اتحادیه کشورهای همسود بود. ظاهر آن تقریباً با مرکز Aon در شیکاگو که توسط همان معمار طراحی شده بود، یکسان است.

نمای اصلی ساختمان با 45,000 پانل از سنگ مرمر سفید کارارا پوشیده شده بود. اما در 15 می 2007، یک فاجعه رخ داد: یک پانل 140 کیلوگرمی از طبقه شصتم سقوط کرد، اتفاقی که مشابه آن برای دوقلوی شیکاگویی‌اش نیز افتاده بود. این حادثه، که داستانی حیاتی از علم مواد و ریسک معماری است، منجر به یک پروژه عظیم بازسازی شد. در یک عملیات مهندسی و لجستیکی پیچیده که بیش از 100 میلیون دلار هزینه داشت و در سال 2012 به پایان رسید، تمام پانل‌های مرمر با یک سیستم مدرن از پانل‌های شیشه‌ای اسپندرال با فریت سرامیکی سفید جایگزین شدند.

Scotia Plaza: گفتگویی میان گذشته و حال

طراحی Scotia Plaza توسط WZMH Architects در سال 1988، یک کلاس درس در زمینه ادغام شهری است. این برج به شکلی استادانه ساختمان تاریخی بانک نوا اسکوشیا (ساخت 1946) به سبک بوزآر را در خود جای داده و گذشته و حال را از طریق یک آتریوم شیشه‌ای 14 طبقه به ارتفاع 130 فوت به هم متصل می‌کند.

هویت بصری متمایز این برج از نمای گرانیت قرمز ناپلئون، پلان منحصربه‌فرد متوازی‌الاضلاع، و طراحی پله‌ای شورون در طبقات بالایی که یک فضای خالی بصری ایجاد می‌کند، نشأت می‌گیرد. این ویژگی‌ها نشان‌دهنده حرکت به سمت فرم‌های پیچیده‌تر و پست‌مدرن در معماری آسمان‌خراش‌ها بود.

عصر جدید ابر-بلندها

تورنتو همچنان در خط مقدم توسعه ساختمان‌های بلند قرار دارد. رونق ساخت‌وساز کنونی، ظهور آسمان‌خراش‌های «ابَر-بلند» (بالای 300 متر) مانند One Bloor West (The One) و SkyTower را به همراه داشته است که در آستانه بازتعریف خط افق شهر و کسب عنوان بلندترین ساختمان کانادا هستند. این مسابقه مداوم برای رسیدن به ارتفاعات جدید، که توسط سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات و جایگاه جهانی هدایت می‌شود، ادامه همان داستان قدرت مالی است که در خط افق تورنتو حک شده است.

مونترال: مدرنیسم، پست‌مدرنیسم و یک هویت شهری منحصربه‌فرد

توسعه خط افق مونترال با بیانیه‌های معماری جسورانه و روشنفکرانه‌ای تعریف می‌شود که زندگی عمومی و بافت شهری را عمیقاً شکل داده‌اند. این توسعه اغلب با احترامی منحصربه‌فرد برای جغرافیای طبیعی شهر، به ویژه کوه رویال، محدود شده است.

Place Ville Marie: صلیبی که یک شهر را بازتعریف کرد

مجموعه Place Ville Marie که در سال 1962 توسط آی. ام. پی و هنری ان. کاب طراحی شد، یک پروژه تحول‌آفرین بود که مرکز مالی مونترال را از بخش قدیمی شهر به یک هسته مرکزی جدید منتقل کرد. طراحی صلیبی‌شکل و نمادین آن تنها یک انتخاب زیبایی‌شناختی نبود، بلکه یک ضرورت ساختاری برای پایداری بر روی خطوط راه‌آهن فعال بود که ساختمان بر فراز آن‌ها بنا شده بود.

نقش محوری این مجموعه در ایجاد «شهر زیرزمینی» مونترال (RESO) انکارناپذیر است. میدان خرید وسیع زیرزمینی آن به عنوان یک فضای عمومی با آب و هوای کنترل شده طراحی شد و به یک مفهوم انقلابی در شهرسازی تبدیل شد. ساخت Place Ville Marie با انقلاب آرام کبک همزمان بود و به نمادی قدرتمند از مدرنیته، پیشرفت و عصری جدید برای مونترال و کبک تبدیل شد.

1250 René-Lévesque: یک نماد پست‌مدرن با شخصیتی دوگانه

این برج که در سال 1992 توسط شرکت معتبر Kohn Pedersen Fox طراحی شد، نمونه‌ای برجسته از طراحی پست‌مدرن اواخر قرن بیستم است. نکته کلیدی در طراحی این برج، دوگانگی نمای آن است که پاسخی معمارانه و آگاهانه به بافت شهری اطرافش محسوب می‌شود. نمای شرقی که رو به مرکز تجاری شهر قرار دارد، یک دیوار پرده‌ای شیشه‌ای، خمیده و براق است. در مقابل، نمای غربی که به سمت یک منطقه مسکونی‌تر است، با گرانیت و پنجره‌های مربعی سنتی‌تر پوشیده شده است. این «ساختمان دو چهره» نشان‌دهنده یک فلسفه طراحی پیچیده است که معماری را به عنوان یک گفتگو با شهر می‌بیند، برخلاف رقابت صرف برای ارتفاع که در شهرهای دیگر دیده می‌شود. این رویکرد همچنین تحت تأثیر قانون شهری مونترال است که ارتفاع ساختمان‌ها را به بلندای کوه رویال محدود می‌کند و معماران را به جای تمرکز بر ارتفاع، به نوآوری در فرم و کیفیت تشویق می‌کند.

ونکوور: خط افقی که کوه‌ها و دریا آن را شکل داده‌اند

خط افق ونکوور نتیجه یک مذاکره عمدی و اغلب بحث‌برانگیز بین فشار برای توسعه با تراکم بالا و تمایل قدرتمند عمومی برای حفظ چشم‌انداز طبیعی شهر است. عمودگرایی در این شهر مدیریت‌شده است، نه بی‌مهار. جغرافیای ونکوور-اقیانوس و کوه‌ها-به طور فیزیکی گسترش افقی را محدود می‌کند و رشد عمودی را به یک ضرورت تبدیل می‌سازد. با این حال، این ضرورت با سیاست‌های برنامه‌ریزی شهری قوی مانند «مخروط‌های دید» که برای محافظت از مناظر کوه‌های نورث شور طراحی شده‌اند، متعادل می‌شود.

Living Shangri-La: زندگی عمودی در ساحل غربی

این برج با کاربری مختلط که در سال 2009 توسط معمار جیمز کی. ام. چنگ طراحی شد، با ارتفاع 201 متر بلندترین ساختمان شهر است. این سازه که یک هتل لوکس را در طبقات پایین و آپارتمان‌های مسکونی را در بالا ترکیب می‌کند، مدلی برای زندگی متراکم و عمودی است.

ساخت این برج یک شاهکار مهندسی بود؛ گودبرداری به عمق 26 متر، که رکوردی برای شهر محسوب می‌شد، برای استقرار چنین سازه بلندی در یک زمین نسبتاً کوچک ضروری بود. وجود چنین ساختمان بلندی در چارچوب برنامه‌ریزی شهری سختگیرانه ونکوور، نشان‌دهنده یک سیاست مصالحه‌آمیز است: اجازه ارتفاع در ازای منافع عمومی قابل توجه، مانند بازسازی کلیسای ساحلی مجاور، داده می‌شود. بنابراین، برج‌هایی مانند شانگری-لا نماد یک توافق هستند: ارتفاع «شاخص» در مکان‌های خاصی که معیارهای برتری معماری و ارائه امکانات اجتماعی را برآورده کنند، مجاز است. این رویکرد، خط افقی متراکم اما قانونمند ایجاد کرده است که هویت مدنی عمیقاً در هم تنیده با طبیعت را بازتاب می‌دهد.

نتیجه‌گیری: خط افق همواره در حال تحول کانادا

برج‌های کانادا چیزی فراتر از سازه‌های صرف هستند. آن‌ها آثاری از زمان و مکان خود هستند که داستان یک ملت را در توازن میان تاریخ، جاه‌طلبی‌ها و حس مکان منحصربه‌فردش روایت می‌کنند. این برج‌ها بازتابی هستند از:

  • نوآوری فناورانه: از قالب لغزنده برج CN تا بازسازی نمای First Canadian Place.

  • قدرت اقتصادی: برج‌های بانکی تورنتو و رشد ناشی از انرژی در کلگری.

  • هویت مدنی: جاه‌طلبی‌های صدسالگی و المپیک در کلگری و مونترال، و برنامه‌ریزی آگاهانه نسبت به طبیعت در ونکوور.

امروزه، در حالی که شهرهایی مانند تورنتو به سوی عصر «ابر-بلندها» پیش می‌روند و دیگر شهرها به متراکم شدن ادامه می‌دهند، خط افق کانادا یک بوم پویا باقی می‌ماند که به طور مداوم داستان ملتی را به تصویر می‌کشد که در حال نوشتن فصل بعدی تاریخ معماری خود است.

انتشار: 28 شهریور 1404 بروزرسانی: 28 شهریور 1404 گردآورنده: ayanketab.ir شناسه مطلب: 1388

به "برج های نمادین کانادا: از آسمان خراش های تورنتو تا شگفتی های معماری ونکوور" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "برج های نمادین کانادا: از آسمان خراش های تورنتو تا شگفتی های معماری ونکوور"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید